در مواجهه با علم فقه رویکردهای متفاوتی وجود دارد
که با توجه به مبانی کلامی ، فلسفی ، معرفت شناختی و ... تغییر کرده و موجب سعه و
ضیق فقه همچنین تغییر روش و به تبع تغییر نتایج حاصله از طریق اسنباط فقهی میشود.
با این نگرش و بررسی مبانی مذکور میتوان دریافت که نه تنها نگاه موجود به فقه
نگاهی حداقلی است و نمیتواند پاسخگوی نیازهای فردی و اجتماعی حال حاضر باشد ؛
بلکه فقه بعدی بعدی وسیع و مغفول دارد که اگر با رویکردی اجتماعی و حکومتی به آن
نگاه شود و جایگاه و روش سیر در آن به خوبی مورد تحقیق قرار گیرد ، خواهد توانست ،
پاسخگوی طیف گسترده ای از مسائل موجود باشد.